گزارش WHO از تأثير خشونت بر سلامت عمومي
طبق گزارش اولين مرور جامع تأثير جهاني خشونت كه هفته گذشته از سوي سازمان جهاني بهداشت WHO انتشار يافت، در سال 2000 بيش از 6/1 ميليون انسان در سرتاسر جهان جان خود را بر اثر خشونت از دست دادهاند.
اين گزارش با هدف افزايش آگاهي عمومي از عواقب خشونت، و ترغيب و تقويت نقشي گستردهتر براي سلامت عمومي در واكنش به خشونت تهيه گرديد. دادههاي مرگومير و موربيديته ناشي از خشونت كه از كشورهاي مختلف براي WHO ارسال شده بود در اين گزارش مورد تحليل قرار گرفت؛ همچنين بايد در نظر گرفت كه چنين دادههايي تنها نوك كوه يخ هستند. همچنين با مرور تفصيلي نوشتهها و منابع موجود در مورد تأثيرات خشونت بر سلامت، دادههايي جمعآوري گرديد. تهيه اين گزارش بيش از 3 سال به طول انجاميد و 160 نفر از صاحبنظران از سراسر جهان در آن شركت داشتند.
تحليلها در اين گزارش در گروههايي برحسب اشخاصي كه مرتكب عمل خشونت شدهاند، قربانيان خشونت، و نوع خشونت بهكار رفته، انجام شدهاند. حدود نيمي از موارد مرگ ناشي از خشونت در سال 2000 بهدليل خودكشي (000 , 815)، نزديك به يك سوم بدليل قتل (000 , 520)، و حدود يك پنجم شامل تلفات ناشي از درگيريهاي مسلحانه (000 , 310) بوده است. نتايج شامل مشخصات قربانيان عمده خشونت و محل زندگي آنهاست. قربانيان مرد حدود سه چهارم كل قربانيان قتل را بهخود اختصاص ميدهند كه اين تعداد حدود 3 برابر قربانيان زن است.
بالاترين ميزان قتل در مردان سنين 29-15 سال مشاهده شد. اين ميزان در مردان با افزايش سن كاهش مييابد، اما در مورد زنان در تمام سنين در حدود 4 مورد به ازاي هر صدهزار نفر است. در مقابل، ميزان خودكشي در هر دو جنس با افزايش سن افزايش مييابد. بالاترين ميزان خودكشي (9/44 مورد به ازاي هر صدهزار نفر) در مردان 60 سال به بالا مشاهده شد كه 2 برابر اين ميزان در زنان همسال بود.
ميزان مرگ ناشي از خشونت برحسب سطح درآمد كشورها متفاوت بود. اين ميزان در كشورهاي داراي درآمد كم تا متوسط (1/32 درصد هزار)، بيش از 2 برابر كشورهاي داراي درآمد متوسط (4/14 درصد هزار) بود. بينمنطقههاي WHO تفاوتهاي فراواني وجود داشت. بهعنوان مثال در منطقه آفريقا و منطقه آمريكاي شمالي و جنوبي، ميزان قتل حدود 3 برابر ميزان خودكشي بوده است.
اين گزارش حاكي است كه بيشتر موارد خشونت منجر به صدمات غيركشنده، مشكلات سلامت روان، مشكلات سلامت توليدمثل، بيماريهاي آميزشي و مشكلات ديگر شدهاند.
خشونت از ناحيه آشنايان، مشكل شايعي به نظر ميرسد. نتايج 48 بررسي پيمايشي در سطح جمعيت عمومي در سراسر جهان نشان داد كه بين 69%-10% زنان عنوان داشتهاند كه زماني توسط شريك جنسي خود مورد آزار بدني قرار گرفتهاند.
در سال 2000 حدود 000 , 57 كودك در نتيجه كودك آزاري كشته شدهاند، در حالي كه كودكان 4 ساله و كمتر در معرض بيشترين خطر بودهاند. حدود 20% زنان و 10%-5% مردان در كودكي مورد آزار جنسي قرار گرفتهاند. در اين گزارش همچنين سوء رفتار با افراد سالمند به عنوان يك معضل روبه رشد مورد اشاره قرار گرفته است. حدود 6%-4% افراد سالمند براساس تعريفهاي گوناگون در كشورهاي مختلف، در خانه خود به نوعي مورد سوءرفتار قرار گرفتهاند.
دكتر اتين كروگ (Etienne Krug) ، رئيس بخش پيشگيري از خشونت و آسيب WHO در ژنو، اظهار داشت كه خشونت واضحاً يك مقوله عمده در سلامت عمومي است. وي گفت: «آثار فيزيكي خشونت، واضحند و سالانه ميليونها مورد مرگ و آسيب ناشي از آن به چشم ميخورد. علاوه براين، تبعات مهم روانشناختي نيز وجود دارد. در برخي كشورها بالغ بر 5% توليد ناخالص، خرج رسيدگي به تبعات خشونت ميشود.»
به باور وي اتخاذ ديدگاه سلامت عمومي به مسأله خشونت ميتواند كارساز باشد: «سلامت عمومي نقش جانبدارانه مهمي دارد. وقتي متخصصان سلامت عمومي اعلام ميكنند كه چيزي مسألهزا شده، مردم طوري به آنها گوش ميدهند كه به هيچ بخش ديگري آنگونه توجه نميكنند. بخش سلامت عمومي ميتواند سهم مهمي به عنوان هماهنگكننده داشته باشد و گروههاي مختلفي را كه بايد به مسأله خشونت رسيدگي كنند، گردهم آورد.»
يك دليل بيتوجهي به خشونت بهعنوان يك موضوع سلامت عمومي، فقدان يك تعريف روشن از مشكل است. اين گزارش توجه دارد كه معيار «رفتار مورد پذيرش» ميتواند از تلاشهايي كه براي ارايه تعريفي فراتر از يك فرهنگ خاص انجام ميشود تأثير پذيرد. تعريف خشونت در گزارش مزبور چنين است: «كاربرد عمدي نيرو يا قدرت فيزيكي، بهصورت واقعي يا تهديدآميز، بر ضد خويش، فردي ديگر، يا عليه يك گروه يا جمعيت، كه منجر به آسيب، مرگ، صدمه روانشناختي، عدم توسعه يا فقر گردد، و يا آنكه احتمال اين موارد را بسيار افزايش دهد.»
در اين گزارش آمده است كه خشونت اغلب قابل پيشبيني و پيشگيري است. توصيه گزارش مزبور اين است كه كشورها بايد برنامههاي عملي ملي براي پيشگيري از خشونت را تدوين، پيادهسازي و پايش كنند. دكتر كروگ ميگويد: «مهمترين مرحله، ايجاد تعهد سياسي براي تلاش در جهت پيشگيري از خشونت است.»
نويسندگان با توجه به اهميت پيشگيري اوليه، اقداماتي را براي كاستن از آزار و اذيت و بيتوجهي به كودكان توصيه كردهاند، نظير ارتقاي مراقبت پيش از زايمان و حين زايمان مادران و آموزش والدين براي پرورش بهتر كودكان.
اين گزارش همچنين به اقداماتي اشاره دارد كه خشونت را در ميان بزرگسالان و نوجوانان كاهش ميدهند، از جمله بهبود زيرساختهاي شهري، اقداماتي در جهت كاهش صدمات ناشي از سلاحهاي گرم، و همكاريهاي رسانهاي با هدف تغيير نگرشها، رفتارها و هنجارهاي اجتماعي.