افراد سالمند به احتمال بسیار حوادث یا عوامل محیطی را مسئول افسردگی خود میدانند، در حالی که مرگ همسر یا دوستان و یا یک بیماری مزمن همگی عوامل مهمی هستند که در افسردگی آنان نقش دارند، عوامل طبیعی بیولوژیک علت بروز افسردگی هستند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، مطالعه و بررسی تصویرهایی که از مغز گرفته شده نشان میدهد که در افسردگی، مدارهای مغز که مسئول تنظیم و کنترل حالات روحی، تفکر، خواب، اشتها و رفتار فرد هستند، بهخوبی از عهده انجام کامل این وظایف برنمیآیند.
ترکیبات شیمیایی که سلولهای مغزی برای ایجاد ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند از کنترل خارج میشوند و این امر هم در افراد سالمند و هم در جوانان یکسان اتفاق میافتد و همیشه هم امری است غیرطبیعی.
در سالمندان با افزايش سن، شيوع افسردگي بالاتر ميرود. افسردگي در سالمندان بيشتر از سنين ديگر است (50-25 درصد). تشخيص و درمان افسردگي در سالمندان بسيار كمتر از ميزان واقعي است. اين اشتباه مخصوصاً در پزشكان جوان بخاطر سوءتعبير علائم و شكايات جسمي سالمندان، به “پيري گرائي” مشهور است (به تصور حالات طبيعي سالمندي).
سالمندان بخاطر تحمل استرسهایی مثل بيماريهاي مكرر جسمي، از دست دادن موقعيت شغلي و مالي، از كارافتادگي يا بازنشستگي، مصرف داروهاي متعدد و از دست دادن دوستان و همقطاران در معرض افسردگي بيشتر و بنابراين مستلزم توجه هر چه بيشتر پزشكان ميباشند.
به علت تظاهرات خاص افسردگی در سالمندان و ترس از برچسب بیمار روانی خوردن و یا تلقی افسردگی به عنوان جزء طبیعی و قابل انتظار در دوران کهولت، هم بیمار سالمند مبتلا به افسردگی کمتر به این علت به پزشک مراجعه میکند و هم پزشکان در تشخیص صحیح و به هنگام این اختلال دچار مشکل هستند. افسردگی درمان نشده در سالمندان موجب کاهش چشمگیری در کیفیت زندگی سالمند و خانواده وی میگردد.
● رايجترين دلايل افسردگي سالمندان عبارتند از:
1.انزوا و تنهايي: بهدليل کاهش روابط اجتماعي و مشکلات جسمي.
2.از دستدادن انگيزه و هدف: احساس بيهويتي و بيهدفي بهدليل بازنشستگي يا محدوديتهاي فيزيکي در انجام فعاليتها.
3.مشکلات جسمي: بيماري و ناتواني، دردهاي مزمن و شديد و سابقه جراحي.
4.عوارض دارويي: بسياري از نسخههاي دارويي، محرک يا تشديدکننده افسردگياند.
5.ترس و اضطراب: وحشت از مرگ و نگراني به خاطر مشکلات مالي يا جسمي.
● علائم شایع افسردگی در سالمندان عبارتند از:
کاهش انرژی و تمرکز، مشکلات خواب، کاهش وزن و اشتها وشکایات جسمی. دلتنگي، خستگي، کاهش وزن و اشتها، اختلال خواب، احساس بيارزشي و سربار بودن، تصور مداوم مرگ، کاهش يا عدمعلاقه به سرگرميها و تفريحات پيشين، گوشهگيري و کنارهگيري از اجتماع و افسردگي بدون اندوه و دلتنگي.
سالمندان بویژه مستعد ابتلاء به افسردگی ملانکولیک هستند که با علائم کاهش اعتماد به نفس، هیپوکندریازیس، احساس بی ارزشی و گناه و افکار پارانوئید و افکار خودکشی مشخص می شود.
● غربالگری و تشخيص افتراقی :
اختلال افسردگي را بايد از غمگيني طبيعي و ساير اختلالات روان پزشكي مثل اختلالات اضطرابي، اسكيزوفرنيا، سندرومهاي عضوي و سوگ تفكيك نمود. براي غربالگري و تشخيص بموقع، مهارت و ابزار خاص براي پزشك لازم است.
اولين و مهم ترين مهارت پزشكان حساسيت ويژه به شكايتهاي بيماران براي تشخيص افسردگي است.
بنابراين:
• اگر بيماري با حتي يكي از علائم فوق الذكر مراجعه كرد نيازمند بررسي ساير معيارهاي افسردگي است.
• اگر بيماري از سستي، بيحالي، كاهش تمركز، اختلال خواب و دردهاي پراكنده شكايت كرد افسردگي را به عنوان يكي از تشخيصهاي افتراقي مهم درنظر بگيريد.
• اگر بيماري از دلتنگي يا افسردگي و ناتواني و يا حتي اضطراب شكايت كرد افسردگي را به عنوان يك تشخيص مهم درنظر بگيريد.
بايد توجه كرد كه گاه علائم سندرمهاي روان پزشكي مثلاً فوبي يا وسواس به عنوان جزئي از اختلال افسردگي ظاهر ميشوند. بررسي شكايات جسمي، شرح حال كامل طبي، معاينه كامل جسمي و عصبي و آزمايشات پاراكلينيكي ضروري جهت رد تشخيصهاي افتراقي بايد انجام شود. بررسي كار تيروئيد، در ابتدا باید انجام شود.
● ساير تشخيصهاي افتراقي افسردگي شامل:
– اختلال افسردگي ثانوي بر مصرف مواد
– انواع اختلالات داخلي – عصبي و موارد فارماكولوژيك
– ممكن است افسردگي فعلي بيمار فاز افسردگي اختلال دو قطبي باشد كه نيازمند دقت بيشتر براي پيشگيري از تبديل به فاز مانيا ميباشد.
–
سوگ طبيعي: در صورتي كه معيارهاي افسردگي به همراه سوگ وجود داشته باشند، اختلال افسردگي نيز مطرح ميباشد.