يك تصوير مشهور، گلداني را نشان ميدهد كه اگر دقت كنيم از چهرههاي دو انسان تشكيل شده است. اين خطاي باصره معروفي است كه باعث ميشود در اين تصوير، يا چهره انسانها را ببينيم يا گلدان را.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از دانشگاه كاليفرنيا، “جان سرينسيز” عصبشناس شناختي دانشگاه ارواين كاليفرنيا در مورد اين مثال گفت، اينكه آيا شما تصوير چهره را ميبينيد يا گلدان، كاملا بستگي دارد به تغييراتي كه در مغز افراد صورت ميگيرد زيرا تصوير كاملا ثابت است و تغييري نميكند.
در تحقيق اخير كه در نشريه نوروساينتيست منتشر شده است، سرينسيز و “جفري بوينتون” استاديار دانشگاه واشنگتن دريافتند زماني كه افراد با تصاوير مبهمي روبرو ميشوند كه خطاي باصره ايجاد ميكنند، الگوهاي فعاليت اعصاب مغز در بخشهاي خاصي از مغز، مرتب متناسب با تغيير برداشت بيننده از تصوير، تغيير ميكند.
اين پژوهشگران كشف كردند الگوهاي فعاليت عصبي در برخي مناطق مغز زماني كه بيننده تصاوير مبهم را مشاهده ميكند با زماني كه تصاوير غير مبهم را مشاهده ميكند، بسيار شبيه است.
با توجه به اين واقعيت كه زماني كه ما يك تصوير واقعي را ميبينيم و زماني كه يك تصوير مبهم را تفسير ميكنيم، نواحي خاصي از مغز الگوي فعاليت مشابهي را نشان ميدهند، ميتوان چنين برداشت كرد كه اين نواحي مغز در حال ايجاد تجربه آگاهانهاي از شيي مورد مشاهده هستند.
احتمالا يافتههاي اين تحقيق با اطلاعاتي كه درباره نقش عملكري مناطق خاصي از مغز در مشاهده حركت، فراهم ميكنند به دانشمندان كمك ميكند، اختلالاتي مانند “ديسلكسي” (اختلال در پردازش حركت) را درك كنند.
محققان با استفاده از تصويربرداري كاربردي ( (fMRIالگوهاي فعاليت عصبي را در ناحيه شقيقه مياني ( (MTمغز تحت دو شرايط مختلف اندازهگيري كردند.
پژوهشگران از شركتكنندگان خواستند به اشيائي كه تنها در يك جهت حركت ميكردند، نگاه كنند و مسير حركت اشياء را (راست يا چپ) تشخيص دهند. سپس اشيائي كه مسير حركتشان مبهم و يا نامشخص بود به شركتكنندگان نشان داده شد و از آنها خواسته شد مسير اصلي حركت را شناسايي كنند.
الگوي فعاليت عصبي در منطقه MTمغز در زماني كه فرد به حركت واقعي به سمت چپ و زماني كه فكر ميكرد اشياء متحركي را بطور مبهم ميبيند كه به سمت چپ حركت ميكنند، بسيار شبيه بود.
سرينسز افزود، شباهت زياد بين الگوي فعاليت در MTو آنچه كه فرد از مشاهدات خود ميگويد، حاكي از آن است كه اين ناحيه از مغز نقش مهمي را در ايجاد تجربه آگاهانه جهان اطراف دارد.