محققان اعلام كردند با اسكن مغزي ميتوان افراد در معرض خطر ژنتيكي ابتلا به بيماري “اختلال وسواسي- اجباري” ( (OCDرا مشخص كرد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بيبيسي، پژوهشگران دانشگاه كمبريج دريافتند در ساختار مغز افراد مبتلا به اختلال وسواسي اجباري و خويشاوندان نزديك آنها الگوهاي مشخصي وجود دارد.
ژنهاي مسوول اين بيماري هنوز ناشناختهاند اما ظاهرا اين ژنها آناتومي مغز را تغيير ميدهند و همين امر است كه به تشخيص اين بيماري كمك ميكند.
نتايج اين تحقيقات در نشريه “مغز” منتشر شده است.
اختلال وسواسي اجباري يك رويداد ذهني مزاحم و تكرارشونده كه ميتواند بصورت يك فكر احساس و يا عقيده درآيد. بيمار مبتلا به اين اختلال ميداند كه وسواس او غيرمنطقي است.
اين بيماري خود را با رفتارهاي تكرارشونده مانند شستن بيش از حد دستها، پاك كردن و بررسيهاي مكرر نشان ميدهد.
محققان دانشگاه كمبريج با استفاده از تصويربرداري ،MRIمغز حدود ۱۰۰ نفر از جمله افراد مبتلا به OCDو خويشاوندان نزديك آنان را اسكن كردند.
براي شركتكنندگان يك آزمون رايانهاي گذاشته شد كه در آن ميبايست زماني كه پيكان روي صفحه ظاهر ميشود، دگمه چپ را راست را با
بيشترين سرعت ممكن، فشار دهند.
داوطلبان ميبايست با شنيدن يك صداي بيپ، فشار دادن دگمهها را بلافاصله متوقف ميكردند. هدف اين بود كه عملا توانايي متوقف كردن يك رفتار مكرر در اين افراد اندازهگيري شود.
بيماران اختلال وسواسي- اجباري و خويشاوندان نزديكشان نتوانستند به خوبي از عهده اين آزمون رايانهاي برآيند.
اين واكنش ضعيف با كمتر بودن ماده خاكستري در مناطق مهمي از مغز افراد مرتبط بود كه در سركوب يا متوقف ساختن واكنشها و عادتها نقش مهمي دارند.
“لارا منزيس” مجري اين طرح گفت، عملكرد معيوب در مناطقي از مغز كه با متوقف كردن موتور پاسخها ارتباط دارد، ميتواند در بروز رفتارهاي وسواسي و مكرر كه نشانههاي OCDهستند، نقش داشته باشد.
اين تغييرات مغزي در يك خانواده مشاهده ميشود و ميتواند به عنوان يك عامل خطر ژنتيكي براي ابتلا به اين بيماري درنظر گرفته شود.
منزيس گفت شناسايي ژنهايي كه باعث ايجاد تغيير در ساختار مغزي مشاهده شده در افراد مبتلا به OCDو خويشاوندان نزديك آنها ميشوند، به زمان زيادي نياز دارد.
به گفته وي، محققان همچنين بايد عوامل ديگري را كه در بروز OCDنقش دارند شناسايي كنند و دريابند كه چرا خويشاوندان نزديك اين افراد كه ساختارهاي مغزي مشابهي دارند، هميشه به اين اختلال مبتلا نميشوند.