پژوهشگران دانماركي ميگويند موقعيتهاي پايين شغلي خطر بروز نشانههاي افسردگي شديد را در زنان افزايش ميدهد.
در حالي كه موقيعتهاي پايين شغلي در خطر بروز افسردگي در مردان ظاهرا تاثيري ندارد، اما مشاهده شد ناامني شغلي در مردان احتمال ابتلا به افسردگي را دو برابر افزايش ميدهد.
دكتر “راينر روگولايز” از “موسسه ملي بهداشت شغلي ” در كپنهاگ و همكارانش با يافتن تفاوتهاي جنسيتي در اين تحقيق شگفت زده شدند.
آنها يك بار در سال ۱۹۹۵و بار ديگر در سال ۴ ، ۲۰۰۰هزار و ۱۳۳ مرد و زن را از نظر علايم و عوامل افسردگي در محيط كار بررسي كردند.
از آنجا كه اين مطالعه متوجه آينده است و محققان توانستند با استفاده از روشهاي آماري ديگر عوامل موثر در بروز افسردگي را مدنظر قرار دهند، اطمينان كامل دارند كه اين يافتهها بيانگر يك ارتباط علت و معلولي در اين زمينه است.
اين محققان دريافتند زناني كه از نفوذ كمي در كار خود برخوردارند يعني قدرت اندكي براي تنظيم روند كاري خود، دخالت در برنامهريزي براي كار و يا اطلاعات در زمينه تصميمهاي موثر در محيط كار خود دارند، احتمال بروز نشانههاي افسردگي شديد در اين مطالعه پنج ساله بيش از دو برابر بود.
همچنين خطر ابتلا به افسردگي شديد در زناني كه از حمايت اندك سرپرست خود برخوردارند به اين معني كه معمولا و يا هيچ وقت مورد حمايت سرپرستان خود قرار نگرفته و تشويق نشدهاند، نيز دو برابر افزايش نشان ميدهد.
اما در بين مردان، ناامني شغلي كه به صورت نگرانيهايي درباره بيكار شدن، انتقالي بر خلاف ميل، بيكاري به خاطر ورود فناوري جديد و يا دشواري در يافتن شغل ديگر در صورت از دست دادن كار فعلي تعريف ميشود، خطر بروز افسردگي را دو برابر ميكند. اما هيچ يك از ديگر عوامل تاثيري در اين رابطه ندارد.
با اين وجود به نظر ميرسد حجم كار و حمايت همكار هيچ نقشي در بروز افسردگي در مردان و زنان نداشته باشد.
گمان ميرود افسردگي به علت ارتباط متقابل عوامل محيطي و نقاط ضعف شخصي بروز ميكند.
محيط كار عامل مهمي است كه تاثير متقابلي با ديگر عوامل دارد.
مشروح اين مطالعه را ميتوانيد در شماره ۱۵مه ،۲۰۰۶مجله
“ “American Journal of Epidemiologyبخوانيد.