مطلب زیر درد دل یک بازدیدکننده می باشد این سایت بدون انکار یا تایید این مطلب فقط در جهت حفظ آزادی بیان این مطلب را در سایت درج می کند . همچنین بر این نکته تاکید می کنیم که دندانپزشکان از شریف ترین افراد جامعه پزشکی هستند که با سخترین شرایط در محیط های کاری به فعالیت خود ادامه می دهند . و به بازدیدکنندگان عزیز نیز یاد آور می شویم که اکثر همکاران دندانپزشک در طول چند سال از فعالیت خود دچار آرتروز گردن و شانه و مشکلات اسکلتی می گردند. همچنین از کلیه همکاران گروه پزشکی توقع داریم که با توجه به تمام مشکلات و خستگی های ناشی از کار روزانه ، این مطلب را همیشه به خاطر داشته باشند که مراجعه کنندگان به مطب های ما بیمار هستند و محتاج کمک و رعایت مسائل انسانی و اخلاقی در برخورد با بیماران از مهمترین اصول حرفه ای ما می باشد . .
دفتر پیگیری اخبار اجتماعی
سایت پزشکان بدون مرز
————
” وقتی وارد اتاق میشوی و در را پشت سرت میبندی، میبینی یک خانم با روپوش سفید، پشت کرده، بی اعتنا به ورود شماست. بعد از کمی انتظار و ناباور از بی اعتنایی او، برمیگردد و بدون مقدمه و با اشاره دست و تحکم میگوید:
– بشین چسب دندونت رو دوباره بزنم!
تا می آیی حرفی بزنی، ادامه می دهد:
– گفتم بشین!
– من نمینشینم، اول حرف من رو گوش کنید.
– (با فریاد) بهت میگم بشین!
گفتم: من نمینشینم، درست رفتار کنید، بگذارید دلیل آمدنم را به شما بگویم.
– بشین چسبت رو بزنم!
– ببنید خانم، این دندون فقط چهار روز دوام آورد، از روز اول طعم بدی توی دهنم احساس میکردم…
– نه! خفه شو، بشین!
– خانم مؤدب باش! شما یه پزشک هستین!
آن خانم با حالتی که انگار قصد زدن یک سیلی را داشته باشد، با تحکم و فریاد، دستش را بالا برد و گفت:
– خفه شو! بهت گفتم بشین، وگرنه میزنمتها!
– خانم شما جای دخترم هستی، این چه رفتاریه، حیف که اسم پزشک رو …
حرفم رو قطع کرد و گفت:
– نه خیر من از این مادرها نمیخوام…
آن خانم به شدت عصبی و مهاجم حرف میزد و چند بار با تهدید، دستشرا که برای زدن یک سیلی آماده کرده بود ، به طرف من نشانه رفت، که مجبور شدم چند قدم عقب بروم .
…
مادر ، وقتی حرفش به اینجا رسید، صداش لرزید و اشک از چشمهاش جاری شد. انگار نه انگار که چند روز از این موضوع گذشته و او دارد برایمان از آن اتفاق نیفتادنی میگوید…
او ، اشکش را پاک کرد ، ادامه داد:
– گفتم ببین خانم، شما میخوای طبابت کنی، اینجوری که …
– بهت گفتم بشین، چسب بیصاحبت رو بزنم!
و مهاجم به طرف من آمد.
– گفتم خانم نمیخوام چسب بزنید، دندونم رو بدهید میروم.
آمدم برگردم به طرف اطاق انتظار که متوجه شدم، آن خانم به کمک منشیاش، دارند مرا از اطاق معاینه بیرون میکنند…
برگشتم به اتاق انتظار. صدای توهین و فریاد ناسزای آن خانم را در اطاق انتظار می شنیدم. تمام بدنم میلرزید. یک آقا و چند خانم که در نوبت و به انتظار بودند ، به طرفم آمدند.
آن آقا ، که کمی بعد فهمیدم کارمند بانک است، دلجویانه از من خواست که بنشینم و گفت:
-بنشینید خانم، باورم نمی شه . این دکتر چرا این جوری کرد؟!
گفتم :- آقا شما شاهد هستید؟
– البته خانم ، بگذارید من به 110 زنگ بزنم…
و موبایلش را در آورد که شماره بگیرد…
اما متوجه منشی دکتر شدیم ، که شماره 110 را گرفته، و به قولی دارد پیش دستی میکند…
آقای دیگری که گویا همکار لابراتوار آن خانم دکتر بود، ضمن دلجویی از من، رو به آن خانم کرد و گفت:
– خانم، شما اینجوری مشتریهاتون رو از دست میدین…
…
پس از حضور پلیس 110 ، و شرح ماجرا توسط شاهدان ، که در اطاق انتظار، فریاد و توهینهای آن خانم را میشنیدند، مأمور پلیس از من پرسید : آیا شکایت میکنم یا نه؟! که در این صورت باید همراه آنها برای تنظیم شکایت به کلانتری بروم…
کمی فکر کردم، با خودم گفتم شب میهمان دارم، جایی برای این حرفها نمیماند…
…
حالا بعد از چند روز ، به این فکر میکنم که چرا همانوقت برای شکایت و اعاده حیثیت اقدام نکردم!؟
…راستی شما میدانید نشانی سازمان نظام پزشکی، یا هر مرجعی که باید نظارت بر عملکرد پزشکانی این چنین داشته باشد، کجاست؟
مادرم اشک میریخت و از من نشانی نظام پزشکی ، یا تعزیزات ، یا هرکجای دیگر را میپرسید…
…
اینجاست که من به زبان او ، از شما مخاطبان پزشک میپرسم، آیا تا به حال با یک بیمار عوضی برخورد کردهاید؟
– من با یک پزشک عوضی برخورد داشتهام!
——–
پانوشت : مادرم مدیره یکی از آموزشگاههای حرفه ای در شهر …، با 30 سال سابقه کار، در همسایگی مطب دندانپزشکی آن خانم است. ظاهرا دلیل عصبانیت آن خانم، اعلام نارضایتی مشتری به منشی ، بابت اخاذی پول چسب ،علیرغم بوی بد آن ، پس از پرداخت تمام هزینه ها ، به مبلغ 000/450 تومان بوده است !