اول مهر برابر با ۲۳سپتامبر 2007است. 68سال پيش در چنين روزي زيگموند فرويد، روانشناس اتريشي و پدر دانش روانكاوي درگذشت. فرويد، طي سالها تحقيق و نيز كار باليني براي درمان بيماران مبتلا به انواع نابسامانيهاي رواني، نظريه روانكاوي را تدوين كرد.
نظريهاي كه نه فقط شامل كشفياتي بزرگ همچون اهميت ضمير ناخودآگاه در رفتار انسانها، عقده اديپ، ماهيت و معناي نمادين رويا و تبارشناسي روان رنجوري است، بلكه همچنين تاملات او درباره نهادهاي تمدن بشري و هنر و اخلاق را نيز در برميگيرد.
گرچه در نگاه نخست، روانكاوي به طور خاص روشي براي راه بردن به سرچشمههاي ناپيداي رنجهاي رواني افراد و پايان دادن به آلام روحي آنان به نظر ميرسد، اما از گستردگي و تنوع كم نظير آثار فرويد پيداست كه روانكاوي، علاوه بر ارزش درماني اين نظريه، همچنين ابزاري است براي كندوكاو و تبيين مسائل فرهنگي جوامع بشري.
از اين حيث، فرويد، ادامهدهنده راه همه انديشمنداني است كه در عصر جديد، جايگاه رفيع انسان را از عرش به زير كشيدند.
۲۲سپتامبر ۱۴۳سال پيش، “الكساندر يرسين”، باكتري شناس سوييسيالاصل فرانسوي، ديده به جهان گشود.
او يكي از كاشفان باسيل عامل طاعون پاستورلاپستيس ( كه يرسينيا پستيس نيز ناميده ميشود،)است. وي در سال ۱۸۹۴و در جريان اپيدمي بيماري طاعون در هنگ كنگ، موفق به جداسازي باسيل عامل بيماري شد.