***بازدید کننده محترم
جهت مطالعه قسمت اول این مقاله اینجا را کلیک کنید .
***************
ديدگاهها و نظريهها در تبيين اعتياد اينترنتي:
روابط مجازي، پويا هستند، ميتوانند بسيار حمايتي باشند، و در مقايسه با منافع بالقوه، حداقل خطر را به دنبال داشته باشند. مردم به كمك اينترنت، روابط جديدي را براساس فعاليت نو، برانگيزنده و تقويتكننده تشكيل ميدهند. پس، عاقلانه است كه انتظار داشته باشيم درصد بالايي از مردم در ظرف فاصله زماني محدود جذب آن شوند (King, ۱۹۹۶:۱۰).
در پاسخ به اين سوال كه اينترنت واقعاً چه چيزي دارد كه افرادي كه از آن استفاده ميكنند، بهطور بالقوه دچار رفتارهاي مخرب ميشوند و اينكه چرا برخي مردم خودشان را در معرض خطر از دستدادن شغل، ازهمگسيختگي روابط، و يا زيانهاي مالي قرار ميدهند، ديدگاههاي مختلفي از زواياي گوناگون ايراد شده است. از طرفي، اعتياد به اينترنت يك پديده بينرشتهاي است، و علوم مختلف پزشكي، رايانهاي، جامعهشناسي، حقوق، اخلاق و رواشناسي هر يك از زواياي مختلف اين پديده را مورد بررسي قرار دادهاند. در هر يك از اين علوم مختلف، نظريههايي براي اين اختلال مطرح شده است. همچنين در بسياري از موارد، نظريههاي مطرح شده, از چارچوب يك علم خارج ميشود و تركيبي از مفاهيم چندين علم را دربرميگيرد.
با وجود پژوهشهاي فراوان و تلاشهاي هماهنگ براي شناسايي مهمترين عوامل گرايش فرد به اعتياد به اينترنت، همچنان موارد مبهم و پرسشهاي بسياري فراروي محققان و متخصصان اين حوزه قرار دارد. وجود ديدگاهها، نظرات، تبيينها و اختلافنظر در مورد نحوه پديدآمدن، طبقهبندي، تشخيص، تداوم و استمرار اعتياد به اينترنت، به پيچيدگي و معماگونه بودن اين آسيب اشاره دارد. به همين دليل است كه هنوز هيچ فرد، نظريه و ديدگاهي كه قادر به تبيين تمامي «رفتارهاي اعتيادگونه» باشد، مطرح نشده است.
گروهول در توضيح اين مسئله كه چرا مردم به گونهاي اعتيادآور از اينترنت استفاده ميكنند، الگوي استفاده مرضي از اينترنت را پيشنهاد كرده و در اين رابطه، دو ديدگاه ارائه ميدهد:
۱. علت گرايش افراد به استفاده اعتيادآور از اينترنت، تمايل آنها به دوريگزيدن از مشكلاتي است كه در زندگي شخصي با آنها مواجهند. به عبارتي، افراد براي اينكه از مشكلات زندگي فرار كنند، به اينترنت روي ميآورند.
۲. ديدگاه دومي كه گروهول درخصوص دليل رويكرد افراد به استفاده اعتيادي از اينترنت بيان ميكند، ديدگاه قابلقبولتري است. وي در اين ديدگاه، به مراحلي اشاره ميكند كه فرد هنگام كار با اينترنت و كشف منابع آن، از آنها گذر ميكند.
مراحل مورد نظر گروهول به قرار زير است:
۱. افسونگري يا وسواس؛ اين مرحله زماني است كه محيط براي فرد تازه است و وي تازه وارد اين محيط شده است. يا اينكه فرد يك كاربر قديمي است كه فعاليت جديدي را در اينترنت پيدا ميكند. مرحله اول، به شدت اعتيادآوري است. در واقع، اين حالت اعتيادي تا جايي ادامه دارد كه فرد وارد مرحله دوم يعني توهمزدايي يا سرخوردگي شود.
۲. توهمزدايي يا سرخوردگي؛در اين مرحله، فرد نسبت به فعاليتي كه اغلب انجام ميدهد، سرخورده و بيتمايل ميشود. موقعي كه فرد از اين مرحله بگذرد، ميتواند مطمئنا وارد مرحله سوم يعني تعادل شود.
۳. تعادل؛نماد و مشخصه بارز مرحله سوم، استفاده طبيعي از اينترنت است. هر فردي در زمانهاي متفاوتي وارد مرحله سوم ميشود. در جمعبندي اين سه مرحله بايد گفت كه حتي گاه اتفاق ميافتد كه تمامي اين مراحل بهصورت چرخشي در فرد تكرار شوند. در واقع، سير اين مراحل بهصورت خطي نيست. بهويژه، زماني كه فرد فعاليت جديد جالب ديگري را در اينترنت پيدا ميكند، اين مراحل دوباره در وي از نو شروع ميشوند (Duran, ۲۰۰۳: ۲).
معتادان اغلب يك «زندگي دوم» (Second life) و يا مفري را براي «فراموشكردن مشكلاتشان در هنگام آنلاين بودن ايجاد ميكنند، درست مانند احساس كرختي و مستي كه افراد معتاد به الكل در هنگام نوشيدن الكل گزارش ميدهند» (Sexuality Education Resource Centre ۲۰۰۳: ۳).
سيگل و سنا در بررسي نظريههاي مربوط به اعتياد اينترنتي، به نظريههاي كلان انحراف و كجرفتاري اجتماعي استناد كرده و اين نظريهها را به چهار دسته كلي تقسيم كردهاند كه هر كدام از اين دستههاي كلي خود نظريههاي مختلفي را در بر ميگيرد.
اين چهار دسته كلي عبارتند از:
۱) نظريههاي فردي،
۲) نظريههاي ساختار اجتماعي،
۳) نظريههاي فرايند اجتماعي،
۴) نظريههاي واكنش اجتماعي.
در نظريههاي فردي، ريشه اختلال در خود فرد جستوجو ميشود، يعني ساخت زيستشناختي و ويژگيهاي روانشناختي شخص است كه سازنده رفتار اوست. براساس اين ديدگاه، شخصيت شامل تمامي جنبههاي رفتاري، هيجاني، شناختي، اخلاقي، و حتي جنبه جسماني، عصبي، هورموني و بيوشيميايي ميشود كه بهوجودآورندة رفتار بهنجار يا نابهنجار است.
براساس نظريههاي ساختار اجتماعي، رفتار بزهكارانه, ناشي از سازگاري فرد با شرايط حاكم در محيطهاي طبقه پايين است.
سيگل و سنا نظريههاي ساختار اجتماعي را به سه دسته تقسيم كردهاند:
۱. نظريه درهمريختگي اجتماعي
۲. نظريههاي فشار
۳. نظريه خردهفرهنگ (فرهنگ منحرف)
نظريههاي فرايند اجتماعي، نابهنجاري را ناشي از تعاملات انسانها در زندگي اجتماعي روزمره ميدانند. نظريههاي فرايند اجتماعي به نظريههاي زير تقسيم پذيرند:
الف) نظريه تداعي افتراقي
ب) نظريه كنترل اجتماعي
ج) نظريه كنترل اجتماعي هيرشي
نظريههاي واكنش اجتماعي، بر روي نقشي كه نهادهاي اقتصادي و اجتماعي در ايجاد رفتارهاي نابهنجار دارند، متمركز ميشوند. يعني روشي كه در آن، جامعه از خود نسبت به فرد واكنش نشان ميدهد و روشي كه افراد نسبت به جامعه واكنش نشان ميدهند. دو نظريه مهم در بين نظريههاي واكنش اجتماعي، نظريه، «برچسب» و نظريه «تضاد» است (اميدوار و صارمي،۱۳۸۱: ۳۹-۳۸).
درخصوص دلايل گرايش افراد به اينترنت و استفاده اعتيادي از آن، نظريههاي ديگري هم ارائه شده است، كه عبارتند از:
۱. نظريه پويايي رواني و شخصيت:اين نظريه, ريشههاي اعتياد فرد به اينترنت را به سالهاي آغازين زندگي وي ارتباط ميدهد. به عبارتي، عمدهترين دلايل گرايش اعتيادآور فرد به اينترنت، شوكهاي روحي يا كمبودهاي عاطفي دوران كودكي، ارتباط با ساير ويژگيهاي خاص شخصيتي و يا ساير اختلالات، و خلقوخوها يا گرايشهاي روانشناختي ارثي است. طبق اين ديدگاه، بسته به حوادثي كه در دوران كودكي براي فرد اتفاق افتاده است و يا ويژگيهاي شخصيتياي كه در طي بلوغ در اين فرد شكل گرفته است, او براي تقويت يك رفتار اعتيادآميز و يا هر رفتار ديگري مستعد ميشود. در اين حالت، آنچه كه اهميت دارد، موضوع يا فعاليت نيست، بلكه فرد و شرايطي است كه وي متأثر از آن، معتاد ميشود (Duran, ۲۰۰۳:۲).
۲. نظريه كنترل اجتماعي:براساس نظريه كنترل اجتماعي هيرشي، عاملي كه باعث جلوگيري از رفتارهاي انحرافي نوجوانان و جوانان ميشود، «پيوند اجتماعي» است. به اعتقاد هيرشي، پيوندهاي اجتماعي داراي چهار عنصر اصلي دلبستگي، تعهد، مشغوليت و اعتقاد است. ضعف هر يك از اين چهار عنصر در فرد ميتواند موجب بروز رفتارهاي انحرافي او شود.
الف) دلبستگي: كساني كه به ديگران دلبستگي و علاقه اي ندارند، نگران اين نيستند كه روابط اجتماعي خود را به خطر اندازند و به همين علت بيشتر احتمال دارد كه مرتكب رفتار انحرافي شوند.
ب) تعهد: هر چقدر ميزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غيره كمتر باشد، احتمال ارتكاب رفتار انحرافي بيشتر خواهد بود.
ج) درگيري (مشغوليت): كساني كه مشاركت مداوم در فعاليتهاي زندگي، كار، خانوادگي و غيره ندارند و بيكارند، فرصت بيشتري براي انحراف دارند.
د) باور و اعتقاد: اگر فردي اعتقاد قوي به ارزشها و اصول اخلاقي يك گروه نداشته باشد يا به اين ارزشها وفادار نباشد, احتمال گرايش وي به رفتار انحرافي بيشتر خواهد بود (اميدوار و صارمي،۱۳۸۱: ۵۶).
۳. تبيين رفتاري:اين تبيين بر پايه مطالعات بي. اف. اسكينر راجع به شرطيشدن عامل يا کنشگر است. براساس اين ديدگاه، فرد براي دريافت پاداش وارد اينترنت ميشود. پاداشهايي كه وي از اين رفتار ميگيرد، فرار از واقعيت، رسيدن به عشق و سرگرميهاي زياد است و چنانچه فرد در زمانهاي آتي نيز به اين پاداشها نياز داشته باشد, احتمالاً به اينترنت روي خواهد آورد. در نتيجه، اين روند تقويت شده و چرخه همچنان ادامه پيدا ميكند (Duran, ۲۰۰۳:۲).
۴. تبيين بيوپزشكي:بر پايه تبيين بيوپزشكي، عوامل ارثي و مادرزادي و يا اختلالات شيميايي در مغز و فرارسانها، دلايل اصلي رويآوردن فرد به اعتيادند. از نظر اين ديدگاه، وجود برخي كروموزومها، هورمونها، و مواد زائد و يا فقدان مواد شيميايي لازم و مشخص و فرارسانهايي كه فعاليت مغز و ساير دستگاههاي عصبي را تنظيم ميكنند، در بروز اعتياد در فرد موثرند (Ferris, ۲۰۰۲: ۲-۳).
آزادسازي حجم زياد دوپاماين در مراكز لذت، باعث سركوبي كاركردهاي حياتي مغز و نهايتاً كنترل آن ميشود. از اين نظر، روشهاي چندي وجود دارد كه طي آن، استفاده از اينترنت احتمالاً باعث تحريك اين فرايند عصبي ـ بيولوژيكي ميشود. روشهاي مورد نظر عبارتند از:
۱. تجربه بالقوه شديد قدرت، هيجان، خوشحالي، تحريك، تحقق اهداف و رضايت، كه در نتيجه آن فرد قادر خواهد بود در يك لحظه, پيرامون هر چيزي, به منبع گستردة اطلاعات وصل شود.
۲. احساس مخاطرهجويي, مانند شرطبندي، با ناشناخته ماندن چيزي كه شايد اتصال بعدي به اينترنت بتواند آن را مشخص كند همراه است. حال اين امر ناشناخته, ممكن است كسب اطلاعات جديد و جالب و يا فرصتهاي تعاملي همچون ارتباط صرف با يك دوست، رفتن به اتاقهاي چت، هرزهنگاري، سكس سايبر، خريد آنلاين و جز اينها باشد.
۳. اثر خويشتنداري رضايتبخشي كه گمنامي كاربر در نت به وي ميدهد. اين امر هم باعث تسريع روند صميميت و پيوند اجتماعي ميشود كه ظاهراً صداقت آن از ارتباط شفاهي بيشتر است و هم موجب ميشود كه فرد دچار رويا و خواب و خيال شود و يا يك هويت كلي جديد براي خود ايجاد كند كه ممكن است بسيار لذت بخش هم باشد.
۴. اثر هيپنوتيزمآور حركات تصاوير روي صفحه مانيتور رايانه (يا تلويزيون).
۵. جذابيت چندرسانهاي همانند رنگ، صداي موزيك يا استريو، سرعت و گرافيكهاي فلاشدار (Lawyers concerned for lawyers, INC., ۲۰۰۵:۲-۴).
۵. نظريه شناختي :همانند ديدگاه روانكاوي، ديدگاه شناختي متوجه فرايندهاي دروني است. البته اين ديدگاه بيش از آنكه بر اميال، نيازها، و انگيزشها تأكيد كند، بر اينكه افراد چگونه اطلاعات را كسب كرده و تفسير ميكنند و آنها را در حل مشكلات بهكار ميگيرند، تأكيد دارد. اصولاً ديدگاه شناختي بيشتر به افكار كنوني و شيوههاي حل مسأله توجه دارد تا تاريخچه شخصي.
در اين ديدگاه، اعتياد به اينترنت, برآمده از شناختهاي معيوب و يا پردازش معيوب شناختي است و درمان آن مبتني بر تصحيح فرايند شناختهاي معيوب است (اميدوار و صارمي، ۱۳۸۱: ۵۲).
۶. نظريه شناختي ـ رفتاري:گسترش اعتياد به اينترنت, با شرايط روانشناختي قبلي به وجود ميآيد. در اكثر مواقع، اين آسيبشناسي شامل افسردگي، اضطراب اجتماعي و انواع روانپريشيهاست. وقتي فرد در معرض استفاده از اينترنت قرار ميگيرد، فرايند كاربرد مشكلزاي اينترنت شروع ميشود. اين آسيبشناسي زمينهاي، نوعي آمادگي و تمايل است و موجب شروع استرس ميشود.
البته چندين عامل ديگر نيز در ايجاد و يا حفظ اختلال دخالت دارند:
اولاً، بعضي از تقويتكنندههاي رفتاري وجود دارند كه به عنوان عامل شرطي عمل ميكنند. اتاق، صندلي، دستزدن به صفحه كليد، موس، صداي روشنشدن رايانه، بوق يا صداي زنگ آن در گروه اين عوامل هستند.
ثانياً، بدكاري شناختي نيز در اينجا عمل ميكند. زيرا شناخت غيرسازشي در زمينه خود و دنيا، شاخصهاي اوليه اين اختلال هستند. باورهايي همچون اين موضوع كه فرد فقط در اينترنت قدرت كنترل دارد، فقط در آنجا براي خود كسي است و فقط در آنجا قابل احترام است و مانند آن، افکار شناختي مشكلزا در زمينه «خود» هستند.
باورهايي مانند هيچكس در بيرون از اينترنت از من خوشش نميآيد، يا اينترنت تنها جايي است كه واقعاً ميشود مردم را شناخت، و هر كسي به نوعي به اينترنت آلوده است و مانند آن افكار شناختي مشكلزا در زمينه «دنيا» هستند.
ثالثاً، بيان كيفي كاربري اينترنت بستگي به شبكه حمايتي اجتماعي فرد دارد. اگر تمام عوامل در فرد وجود داشته باشد و حمايت اجتماعي نشود، احتمال دارد به اعتياد اينترنتي عمومي روي بياورد كه با رفتارهاي جلب توجه اجتماعي، غيرشخصي و غفلت كاري مشخص ميشود. اما اگر جنبههاي اجتماعي داشته باشد، اعتياد به اينترنت ويژه در او ايجاد خواهد شد كه فقط در بخش ويژهاي از تكنولوژي مانند بازي يا هرزهنگاري جنسي است.
از ديدگاه رفتاري ـ شناختي، نشانههاي اختلال شامل افكار وسواسي درباره اينترنت، كنترل تكانه ضعيف، ناتواني در متوقفكردن استفاده از اينترنت و مهمتر از همه، اين باور كه اينترنت تنها دوست فرد است. علاوه بر اين، در موقعي كه تماس برقرار نيست، به فكر اينترنت بودن، بار آينده تماسگرفتن را پيشبينيكردن و صرف مخارج زياد درباره اينترنت و كارهاي مربوط به آن نيز، نشانههاي ديگر اين اختلال هستند. مشكل عمده ديگر، جداكردن فرد از دوستان خود به نفع دوستان اينترنتي است و در نهايت نوعي احساس گناه درباره استفاده از اينترنت و دروغگفتن به دوستان درباره وقت صرفشده و سري نگهداشتن آن، نشانههاي ديگر اين اختلال هستند. اين افراد درحالي كه ميدانند كارشان از نظر اجتماعي مورد پسند نيست، نميتوانند آن را متوقف كنند. چراكه خود به خود, به خودارزشي كمتر و در نتيجه نشانههاي بيشتر ميانجامد (اميدوار و صارمي، ۱۳۸۱: ۵۲).
اعتياد به اينترنت و نظارت والدين:از زمره عوامل موجد و يا مانع اعتياد اينترنتي در ميان نوجوانان و جوانان، نظارت و کنترلي است که والدين بر استفادة فرزندان از اينترنت اعمال ميکنند. مسئله اي که بارز است، اين است که معمولا خانوادهها نگاهي متعادل و منطقي پيرامون استفاده فرزندانشان از اينترنت نداشته و دو سياست کاملا قطبي نسبت به اين موضوع در پيش ميگيرند. بهطوريکه براساس نتايج يونگ در سال ۱۹۹۸، معمولا والدين در برخورد با استفاده فرزندانشان از اينترنت، مايلند در يكي از دو دسته «سهلانگاري مهربانانه» و «تبعيد قاطع يا مطلق قرار بگيرند» ((Bullen and Harre, ۲۰۰۰: ۶.
تحقيقات صورتگرفته نشان داده است كه والدين بيشتر نوجوانان آمريكايي در حين آنلاين بودن فرزندانشان، هيچ نظارتي بر آنها ندارند ((Bullen and Harre, ۲۰۰۰: ۶. همچنين يونگ تقريباً در تمامي مطالعات موردياي كه راجع به معتادان نوجوان اينترنت انجام داد، بدين نتيجه رسيد كه اين نوجوانان در اتاقهاي خواب و بهدور از چشم بزرگترها آنلاين ميشوند.
اين نتايج نشان ميدهد كه حتي ممكن است بسياري از خانوادهها از فعاليتهاي آنلاين فرزندانشان اطلاعي نداشته باشند و يا در صورت آگاهي، بهدليل فقدان درك ماهيت اين فناوري نسبتاً جديد، نتوانند بهطور كامل به خطرات بالقوه استفاده از آن پي ببرند.
البته امروزه، رسانههاي متعدد خبري با انتشار خبرهاي مختلف راجع به خطرات استفاده مفرط از اينترنت ميتوانند تا حدودي اين نقص را پنهان كنند. اما نكتهاي كه مسلم است، اين است كه گاه رسانهها با پوشش نادرست اين خبرها، شيوع پديده را رقم ميزنند. پديدهاي كه به زعم يونگ، به جاي آنكه والدين را تشويق به آموزش خود و فرزندانشان راجع به ايمني اينترنتي كند، آنها را واميدارد كه خود و فرزندانشان را از دسترسي به اينترنت منع كنند. اين كار اگرچه ممكن است, دسترسي به اينترنت را در منزل دشوار كند، اما، كنترل آن در خارج از منزل و كافينتها (بخصوص در مدارس که خانوادهها هيچ کنترلي بر کيفيت استفاده فرزندان از اينترنت ندارند) تقريباً غيرممكن است) (Bullen and Harre, ۲۰۰۰: ۶).
براساس نتايج مطالعات وزارت آموزش و پرورش نيوزيلند، تقريباً تمامي مدارس ابتدايي (۹۶ درصد) و راهنمايي (۹۹ درصد) به اينترنت وصل هستند ((Bullen and Harre, ۲۰۰۰:۸. از اين رو، بديهي است که با توجه به افزايش گسترده کاربري اينترنت توسط نوجوانان و جوانان در مکانهاي مختلف، کنترل و نظارت بر آنان امري دشوار و گاه در برخي موارد غيرممکن مينمايد.
نتايج برخي از مطالعات و تحقيقات تجربي درباره اعتياد اينترنتي:در خارج از كشور، مطالعات زيادي بهويژه از نيمه دهه ۶۰ صورت گرفته، كه هر كدام از زاويهاي خاص به موضوع اعتياد اينترنتي و پيامدهاي مثبت و منفي آن پرداختهاند.
در اين بخش بهطور جداگانه بهشرح نتايج برخي از آنها كه با موضوع تحقيق حاضر تناسب دارند، اشاره ميشود: برنر طي مطالعهاش در سال ۱۹۹۶ دريافت كه ۳۰ درصد از پاسخگويان, تلاش ناموفق در ترك استفاده از اينترنت داشتهاند. همچنين، ۵۸ درصد از پاسخگويان اظهار داشتهاند كه ديگران (خانواده و دوستان) راجع به استفاده بيش از حد از اينترنت، به آنها گوشزد كردهاند (King, ۱۹۹۶:۶).
برنر (۱۹۹۷) در مطالعه ديگري به اين نتيجه رسيد كه ۱۷ درصد از كاربران بيشتر از ۴۰ ساعت در هفته از اينترنت استفاده كرده و متوسط استفاده نيز، ۱۹ ساعت در هفته بوده است. همچنين، ۵۸ درصد از كاربران اعلام كردهاند كه ديگران از وقتي كه آنها صرف اينترنت ميكنند، شكايت دارند و ۴۶ درصد از آنها نيز اعلام كردهاند كه كمتر از چهار ساعت از وقت خواب خود را براي استفاده از اينترنت صرف ميكنند (همان: ۲۸-۲۷).
تامپسون در سال ۱۹۹۶ به مطالعه اختلالات اعتياد اينترنتي در بين مردم پرداخت. براساس نتايج مطالعه ايشان، ۷۲ درصد از پاسخگويان اذعان به وجود نوعي اعتياد يا وابستگي به اينترنت در خود داشتهاند و ۳۳ درصد از آنها نيز به اثرات سوء استفاده از اينترنت بر زندگيشان اشاره كردهاند.
در رابطه با تأثير اعتياد اينترنتي بر احساس كمبود در روابط اجتماعي واقعي، تامپسون به نتايج مختلفي دست يافت:
۲۹ درصد از پاسخگويان اشاره كردهاند كه مهارتهاي اجتماعي آنها دچار اختلال شده است. درحاليكه ۳۶ درصد از آنها به تقويت اين مهارتها اذعان داشتهاند. ۴۷ درصد از پاسخگويان به اختلالات فيزيكي همچون تارشدن ديد چشم و يا بدخوابي اشاره كردهاند. تامپسون در پايان, چنين نتيجه ميگيرد كه پديده اعتياد اينترنتي، پديدة جديدي است و بسياري از مردمي كه در حال حاضر مبتلا به آن هستند، در واقع دارند به تازگي و نوبودن اين منبع دانش در زندگيشان پاسخ ميدهند، نه چيز ديگر (Ibid: ۷).
ايگر در سال ۱۹۹۶ به مطالعه تأثيرات اعتياد اينترنتي بر رفتار مردم كشور سوئيس پرداخت. مطالعه نشان داد كه ۶/۱۰ درصد از كل پاسخگويان به اينترنت اعتياد دارند.
همچنين،گروهي كه خودشان را معتاد به اينترنت معرفي كردهاند، گرايش به موارد زير در آنها بيش از گروه غيرمعتاد به اينترنت بوده است:
۱. پيامدهاي منفي اينترنت بر آنها
۲. مشاركت بيشتر در گروههاي خوديار آنلاين
۳. احساس تمايل شديد به استفاده از اينترنت در زمان آفلاينبودن
۴. براي استفاده بعدي از اينترنت انتظاركشيدن
۵. بهخاطر استفاده از اينترنت، احساس گناهكردن
۶. دروغگفتن به دوستان راجع به ميزان آنلاينبودن.
۷. شكايت خانواده و دوستان نسبت به استفاده مفرط از اينترنت (Ibid: ۶-۷).
يونگ(۱۹۹۶) در مطالعهاي كه انجام داده، دريافت كه ۸۰ درصد از پاسخگويان، كاربران وابستة اينترنت بودند كه انگارههاي رفتاري معتادانه قابلتوجهي را از خود بروز دادند. وي خاطرنشان ميسازد كه وابستگي به اينترنت، گسستها و انقطاعهاي شديدي در زندگي تحصيلي، اجتماعي، مالي و شغلي مشاركتكنندگان ايجاد كرده است. بهطوري كه ۵۸ درصد از دانشآموزان و دانشجويان، كاهش چشمگيري در عادات مطالعه، افت نمرات درسي، غيبت در كلاسها، مشروط شدن و مانند آن دارند. افزون بر اين، كنترلي وجود ندارد كه اين افراد هميشه وقت خودشان را در فعاليتهاي علمي صرف كنند. ۴۳ درصد اين شاگردان بهخاطر ديرخوابيدن ناشي از استفاده از اينترنت، در مدرسه با عدم موفقيت روبهرو شدهاند (Duran, ۲۰۰۳: ۳ و اميدوار و صارمي، ۱۳۸۱: ۶۴).
اندرسون در سال ۱۹۹۷ به مطالعه تأثير اعتياد اينترنتي بر دانشجويان پرداخت. وي دريافت كه يك سوم اين دانشجويان در نتيجه استفاده مفرط از اينترنت، دچار مشكلات تحصيلي شدهاند (Lim and et al., ۲۰۰۴: ۲).
باربر (۱۹۹۷) در يك نظر سنجي از معلمان، كارمندان كتابخانه و همكاران كامپيوتر دريافت كه به زعم ۸۶ درصد از آنها، استفاده از اينترنت كارآيي درسي دانشآموزان و دانشجويان را بهتر نكرده است. زيرا اطلاعات اينترنتي آنقدر بيسامان و به موضوعات برنامه درسي نامربوط هستند كه به آنها كمكي در بهدستآوردن نمره بالا در آزمونهاي استاندارد نميكند (اميدوار و صارمي، ۱۳۸۱: ۶۴).
شرر (۱۹۹۷) در تحقيقات خويش بر روي دانشجويان دانشگاهها، متوسط استفاده افراد وابسته به اينترنت را ۱۱ ساعت در هفته شناسايي كرده است. همچنين، وي دريافت كه ۷۲ درصد از وابستهها، مرد بودند (همان: ۳۱).
اورزاك طي مطالعهاي كه به سال ۱۹۹۹ انجام داد، دريافت كه افرادي كه مستعد اعتياد اينترنتي هستند، بهسادگي خسته و ملول ميشوند، تنها ، كمرو و خجالتي و دچار افسردگي يا انواع ديگر اعتياد هستند. (Chebbi and et al., ۲۰۰۰: ۱).
براساس نتايج مطالعه يونگ در سال ۱۹۹۷، ۵ تا ۱۰ درصد از جمعيت آنلاين جهان در زمان مطالعه وي معتادند. حدود ۵۴ درصد از معتادان اينترنت، سابقه افسردگي و ۳۴ درصد از آنها نيز سابقه اضطراب و نگراني دارند. ۵۰ درصد از پاسخگويان نيز اظهار داشتهاند كه سابقه اعتياد به مواد مخدر دارند. همچنين، از ميان كل پاسخگويان معتاد به اينترنت، ۲۵ درصد بيان كردند كه در ظرف ۶ ماه اول آنلاين شدن، به اينترنت معتاد شدهاند. ۵۸ و ۱۷ درصد از آنها نيز دوره آن را به ترتيب بين ۱ تا ۶ سال، و بيش از ۱ سال ذكر كردهاند. متوسط آنلاين بودن پاسخگويان معتاد به اينترنت نيز برابر با ۳۸ ساعت در هفته بود. مردان عموماً از اينترنت بهعنوان ابزاري براي جستوجوي قدرت، پايگاه و تسلط استفاده كرده و موارد كاربرد اينترنت در ميان آنها نيز شاملٍ كسب اطلاعات، بازيهاي تعاملي پرخاشگرانه، اتاقهاي سكسي چت و هرزهنگاري بوده است. اما استفاده زنان از اتاقهاي چت بيشتر بخاطر تشكيل دوستيهاي حمايتگرانه، دوستيابي، و اجتماعي شدن (Socialization) بوده است. ۹۰ درصد از معتادان اينترنت، به سايتهاي ارتباطي دو طرفه اعتياد داشتند: اتاقهاي چت، بازيهاي تعاملي، گروههاي خبري، و نامه الكترونيكي (Samson and Keen, ۲۰۰۵: ۲-۳).
يونگ (۱۹۹۸) در مطالعهاي كه روي معتادان به اينترنت انجام داد، بدين نتيجه رسيد كه افراد با موقعيت اقتصادي و اجتماعي بالاتر، و نيز افراد داراي تحصيلات بالاتر، بيشتر در معرض اين اختلال قرار دارند.
اين مطالعه نشان داد كه افرادي كه وقت بيشتري دارند، مانند افرادي كه در خانه هستند و دانشجويان دانشگاه در خوابگاهها، با احتمال بيشتري در معرض اينترنت هستند (اميدوار و صارمي، ۱۳۸۱: ۳۳-۳۱).
مطالعه يونگ در سال ۱۹۹۸ نشان داد كه ۸۰ درصد از پاسخگوياني كه معتاد به اينترنت بودند، در هفته ۳۸ ساعت از وقتشان را صرف امور و اهداف غيراداري و غيركاري در اينترنت ميكنند (Lim and et al., ۲۰۰۴:۲). يونگ نشان داد كه زنان معتاد به اينترنت، از اينكه ميدانستند كسي نميداند آنها به چه چيزي شبيه هستند، نوعي آسايش خاطر به آنها دست ميداد (Bullen and Harre, ۲۰۰۰:۱۰). وي همچنين در مطالعهاش دريافت كه احتمال اعتياد زنان و مردان به اينترنت برابر است.
گرينفلد (۱۹۹۸) در مطالعهاي كه روي كاربران اينترنت انجام داد، پي برد كه ۷/۵ درصد از نمونه تحقيق وي داراي معيار استفاده غيرارادي از اينترنت بودند. از ميان اين افراد، عمدهترين موارد مصرفي اينترنت عبارت بودند از: اتاقهاي چت، هرزهنگاري، خريد آنلاين، و نامه الكترونيكي. همچنين، حدود يك سوم از مشاركتكنندگان در اين مطالعه اظهار داشتهاند كه آنها از اينترنت بهعنوان يك روش فرار از وضع هميشگي و يا تغيير خلق و خويشان استفاده ميكنند. همچنين، افراد معتاد در قياس با افراد غيرمعتاد، اعتقاد بيشتري به ازدستدادن كنترل رفتارهاشان هنگام استفاده از اينترنت داشتهاند. گرينفلد معتقد است كه فقدان كنترل بر رفتارها، تنها يكي از شاخصهاي توانمندي طبيعت روانگردان اينترنت است. ساير علائم نيز شامل تحريف وقت و زمان، تسريع دوستي و صميميت و كاهش حجب و حياست. براي مثال، ۸۳ درصد از مشاركتكنندگاني كه معيارهاي اعتياد به اينترنت را داشتند، اذعان داشتهاند كه موقعي كه از اينترنت استفاده ميكنند، مرزها را زير پا گذاشته و كنترلي بر آنها ندارند. اين درحالي است كه از ميان افراد غيرمعتاد، تنها ۳۷ درصد به فقدان كنترل بر مرزها اشاره كردهاند (DeAngelis, ۲۰۰۰:۱-۲).
يونگ در مطالعهاش پيرامون اعتياد اينترنتي بدين نتيجه رسيد كه افراد معتاد به اينترنت دچار علائم خاصي بوده و با پيامدهايي مواجهند كه دقيقاً مشابه پيامدهاي افرادي است كه به الكل، شرطبندي، خريد و ساير رفتارهاي وسواسي دچار هستند. همچنين، اين افراد محيط مجازي اينترنت را جذابتر از واقعيت روزانهشان ميدانند. زندگي روزانه اين قبيل افراد تحت تسلط نياز به آنلاين شدن قرار دارد. همچنين، عمدهترين حوزههاي متأثر از اعتياد اينترنتي، مدرسه، خانواده، كار و روابط هستند. علاوه بر اين، يونگ بدين نتيجه رسيد كه بروز اعتياد اينترنتي ريشه در هفت دليل اصلي دارد كه عبارتند از نارضايي از زندگي زناشويي، فشار كاري، مشكلات مالي، عدم امنيت، اضطراب، دعواهاي خانوادگي، و زندگي محدود اجتماعي (Chebbi and et al., ۲۰۰۰: ۱-۲).
كوپر طي مطالعهاي پي برد كه ۱۷ درصد از نمونه تحقيق وي، كاربران “در ريسك” هستند كه به شيوهاي مشكلساز درگير ميل جنسي اينترنتي شدهاند (DeAngelis, ۲۰۰۰: ۳).
گرينفلد (۱۹۹۸) در مطالعه خود دريافت كه ازدواج و روابط جنسي بيشترين حوزههايي هستند, كه تحت تأثير اعتياد اينترنتي قرار ميگيرند. تأكيد بر ازدواج و روابط, ظاهراً به خاطر استفاده غيرارادي از هرزهنگاري، سايبر سكس، و موارد سايبراست. حتي ۶۲ درصد از پاسخگويان اظهار كردهاند كه بهطور متوسط هفتهاي چهار ساعت وارد سايتهاي هرزهنگاري ميشوند تا نيازهاي جنسي خود را برطرف كنند (Duran, ۲۰۰۳: ۲-۳).
گرينفلد در مطالعه ديگري به سال ۱۹۹۹، بدين نتيجه رسيد كه ۶ درصد از كاربران وب، دچار اعتياد اينترنتي هستند (Lim and et al., ۲۰۰۴: ۲).
كرات در سال ۱۹۹۹ در مطالعهاش بدين نتيجه رسيد كه نوجواناني كه از تماسهاي اجتماعي كنارهگيري ميكنند، از اينترنت بهعنوان ابزاري براي فرار از واقعيت استفاده ميكنند (Lim and et al., ۲۰۰۴: ۲).
ولش (۱۹۹۹) در مطالعه خويش دريافت كه ۸ درصد از دانشجويان مرد با معيارهاي اختلال اعتياد به اينترنت جور در ميآيند (همان: ۳۴).
ناي و اربرينگ (۲۰۰۰) در مطالعه خويش بدين نتيجه رسيدند كه زنها بيش از مردها در دامنه شديد اختلال اعتياد به اينترنت بوده و بنابراين نسبت به مردها مشكلات بيشتري در استفاده از اينترنت داشتند (همان: ۳۳).
بولن و هري در مطالعهشان در سال ۲۰۰۰، به اين نتيجه رسيدند كه هر چه جوانان زمان بيشتري را با اينترنت سر كنند، در مقابل از ميزان زماني كه صرف محيط اجتماعي واقعيشان خواهند كرد، كاسته خواهد شد. بهعلاوه آنكه جوانان معتاد به اينترنت همانند ساير معتادان، دچار علائم و شاخصههاي اعتيادي مشخص هستند. فعاليتهاي اعتيادآميز مردان، عموماً بازيهاي پرخاشگرانه، سكس چت و سايبر سكس، و فعاليتهاي اعتيادآميز زنان نيز عموماً تشكيل دوستيهاي حمايتگرانه، دوستيابي و يا گلايه از شوهران در اتاقهاي چت است (Bullen and Harre, ۲۰۰۰: ۳-۱۱.
بر اساس نتايج مطالعه اندرسون بر روي دانشجويان، ۱۰ درصد از پاسخگويان داراي معيارهاي وابستگي به اينترنت بوده و اكثريت كساني هم كه استفاده اعتيادي از اينترنت داشتند، مرد و از دانشجويان علوم سخت بودهاند (DeAngelis, ۲۰۰۰: ۱).
گروهول (۲۰۰۳) طي تحقيقاتي كه درخصوص دلايل گرايش افراد به اينترنت و استفاده اعتيادآور آنها از اينترنت انجام داد، بدين نتيجه رسيد كه افرادي كه وقت زيادي را صرف استفاده از كامپيوتر ميكنند، كساني هستند كه در زندگي با مشكلاتي مواجهند. در واقع، اين افراد چون رغبتي به برخورد با مشكلاتشان زندگي ندارند و مايل نيستند حتي با آنها روبهرو شوند، به فعاليت اعتيادآور در اينترنت ميپردازند. به واقع، اين گونه رفتارها، مشابه رفتار كساني است كه تلويزيون زياد نگاه ميكنند، يا كتاب زياد ميخوانند، و يا مرتب براي نوشيدن آب به بيرون از اتاق ميروند (Duran, ۲۰۰۳: ۱).
***منابع و مآخذ
۱- منابع و مآخذ فارسي
اميدوار، احمدعلي، و صارمي، علياكبر (۱۳۸۱)، اعتياد به اينترنت: توصيف، سببشناسي، پيشگيري، درمان و مقياسهاي سنجش اختلال اعتياد به اينترنت، مركز مشاوره و خدمات روانشناختي پرديس، مشهد: انتشارات تمرين.
غمامي (۱۳۸۴)، خطر سايبر براي كودكان، ماهنامه اصلاح و تربيت، سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي كشور، شماره ۳۷، فروردين ماه.
۲- منابع و مآخذ انگليسي
Angelis, Tori (۲۰۰۰), Is Internet addiction real?, Volume ۳۱, No. ۴, April.
Biggs, Stephen (۲۰۰۰), Global Village or Urban Jungle: Culture, Self-Construal, and the Internet, Proceedings of the Media Ecology Association, Volume ۱.
Bullen, Pat and Harré, Niki (۲۰۰۰), The Internet: Its Effects on Fatety and Behaviour Implications for Adolescents, Department of Psychology, University of Auckland, November.
Careaga, (۲۰۰۳), About Net addiction, Hooked on the Net, andrew@kregel.com
Chebbi, Prasanna and et al. (۲۰۰۰), Some Observations On Internet Addiction Disorder Research, Graduate Studies Program in Computer Information Systems Southern University at New Orleans New Orleans, LA ۷۰۱۲۶, USA, Journal of Information Systems Education Volume ۱۱(۳-۴)
Clinicians drawn in by clients with Internet abuse problems (۲۰۰۰), Volume ۳۱, No. ۴, April.
DeAngelis, Tori (۲۰۰۰), Is internet addiction real?, Monitor on Psychology, Volume ۳۱, No. ۴, April.
Duran, Maria Garcia (۲۰۰۳), Internet Addiction Disorder, AllPsych Journal, ۱۴ December.
Fenichel, Michael (۲۰۰۳), Internet Addiction: “Addictive Behavior, Transference or More?, www.fenichel.com/addiction.shtml.
Ferris, R., Jennifer (۲۰۰۲), Internet Addiction Disorder: Causes, Symptoms,and Consequences, Psychology Virginia Tech, jferris@vt.edu.
Http://www.hadeseh.com.
Http://www.talareweb.com.
Http://www.toptaz.com.
King Storm A. (۱۹۹۶), Is the Internet Addictive, or Are Addicts Using the Internet?, December.
Lawyers concerned for lawyers, INC. (۲۰۰۵), Internet: Constructive or Compulsive?, Massachusetts Lawyer Assistance Program, Winter.
Lawyers concerned for lawyers, INC. (۲۰۰۵), Internet: Constructive or Compulsive?,
Lim, Jin-Sook and et al. (۲۰۰۴), A Learning System for Internet Addiction Prevention, Proceedings of the IEEE International Conference on Advanced Learning Technologies (ICALT’۰۴).
Oliver, Andy (۲۰۰۳a), Is this all just a Bunch of Hype?, Internet Addiction Home.
Oliver, Andy (۲۰۰۳b), Defining Internet Addiction, Internet Addiction Home.
Pinnelli, Stefania (۲۰۰۲), Internet Addiction Disorder and Identity on line: the Educational Relationship, Faculty of Teaching Science, University of Lecce, Italy, stefania@ilenic.unile.it
Samson, Jeri and Keen, Beth (۲۰۰۵), Internet Addiction, Webmaster@notmykid.org.
Seth, Arpna (۲۰۰۳), The Internet: Addiction or Hobby?, Active Karma Ventures Pvt. Ltd.
Sexuality Education Resource Centre (۲۰۰۳), What is Sexual Dependence/Addiction?.
Suler, John (۲۰۰۵), Computer and Cyberspace Addiction, Pioneer Development Resources, Inc. www.selfhelpmaganize.com
Verzola, Roberto (۲۰۰۲), The Internet: towards a Deeper Critique, Source: http://www.inomy.com.
Yacet (۲۰۰۱), What Is Internet Addiction?. The Consumer Jungle. www.consumerjungle.org.
Zahniser, Pat (۲۰۰۰), Are you Addicted to the Internet?, LSW, CEAP, UPMC Health System Employee Assistance Program, September.
* اين مقاله در شصت و سومين شماره فصلنامه رسانه چاپ شده است.
***بازدید کننده محترم
جهت مطالعه قسمت اول این مقاله اینجا را کلیک کنید .